گریه می‌آید مرا

دارم استرس می‌کشم. 

دارم استرس می‌کشم.

دارم استرس می‌کشم.

دارم استرس می‌کشم.

دارم استرس می‌کشم.

دارم استرس می‌کشم.

دارم استرس می‌کشم.

دارم استرس می‌کشم.

دارم استرس می‌کشم.

دارم استرس می‌کشم.

دارم استرس می‌کشم.

دارم استرس می‌کشم.

دارم استرس می‌کشم.

نظرات 1 + ارسال نظر
المپیادی چهارشنبه 16 فروردین 1402 ساعت 09:26

تقریبا پنج سال و شش ماه از این نوشته ات گذشته و من وسط زنگ تفریح کلاس کشف الاسرار نشستم و حال اون روزت رو دارم :(
خیلی دلم میخواد بدونم چجوری میخوندی
و اینکه خیلی قشنگ مینویسی

عزیزدلم که نمی‌دونم دیدمت یا نه. ❤️
به دلایلی باید کمتر اینجا باشم. کاش ایمیلی گذاشته بودی. اگه این رو می‌خونی، حتماً دوباره پیام بذار که اگه دوست داری صحبت کنیم، حتی ناشناس. امیدوارم اول از همه بهت خوش بگذره از ادبیات خوندن. باور کنی یا نه، این خود موفقیته.

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد