شکستگی

بعد از چند ساعت تلگرامو باز کردم، دیدم تو کانالش نوشته‌: «دلم می‌خواهد داستانی بنویسم که در آن هیچ پدری غروب جمعه نمی‌رود...» و چه عجیب که دقیقاً غروب جمعه، از جلوی چشمای من، عین همین داستان گذشت.

 

نظرات 1 + ارسال نظر
زینب شنبه 14 مهر 1397 ساعت 16:21

تسلیت میگم دوست من

کسی به رحمت خدا نرفته ولی دعا کن رحمت خدا شامل حالمون بشه ای مهربون. :)

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد