میکشید. بیمهابا میکشید. «جماعت، من دیگه حوصله ندارم/ به خوب امید و از بد...» چرا، از شما تا قیام قیامت گله دارم. ما آه میکشیم و اون خون میجوشه. هرچقدر که پاکش کنید، پنهانش کنید، شما بدبختید و هر ذیشعوری اینو میدونه. شما بیشرفید. هرکسی نمیبینه شما جنایتکارید و طرفداریتون رو میکنه به اندازهٔ نفر به نفر صدر تا ذیلتون نفرتبرانگیزه و او هم مسبب فلاکت و زجر و غصهٔ تمومنشدنی همهٔ ماست. کاش ذرهای از درد توی گلوی ما و اشک توی چشمهای ما برگرده بهتون که همون برای نابودی هفت جد پس و پیشتون کافیه.
چند وقتیه اینستامم پاک کردهم و اخبار نمیخونم و همه میدونن نباید بهم از این دست خبرها بدن، ولی کثافتکاریهای شما مثل انگل وجود خودتون به هر ضربوزوری خودشو به زندگی ما میرسونه و میچسبونه و خوشبختی رو برای چند ساعت و چند روز و چند سال ازمون میگیره. من چه میتونم بکنم جز گریه و نوشتن اینجا، مگر آروم بشم؟ هیتلر رو هم شگفتزده کردید امشب. دست مریزاد بیشرفا.