منی که کمک کردن به دیگران انگیزۀ زندگی کردنه واسهم و سالهاست محور اصلی زندگیم رو همین قرار دادهم، تشکر زیاد شنیدهم و البته که هر بار قلبم مشعوف شده و حس خوبش هیچوقت مکرر نشده برام؛ اما یه صحنه قراره تا ابد توی ذهنم ثبت بشه: مرد بلندقامت با پیراهن سرمهای و ریشهایی که کمی از زیر ماسک بیرون زده، دستش رو به نشانۀ احترام میذاره روی سینهاش و رو به یار نازنینم میگه که دخترش میگفت تلویزیون میخواد و نمیدونسته چطوری براش بگیره: «خدا حفظتان کنه. جور باشید. فدایتان.»
کاری که این یکیدو هفته مشغولشیم، جمع کردن کمک برای یک خانوادۀ پناهجو اهل بدخشان افغانستان، زیباترین، مفیدترین و شادیبخشترین کاریه که توی زندگیم انجام دادهم. چقدر خوشبختم که دوستانی دارم که همراهن، همهجوره و چقدر خوشبختم که سر راه پرپیچوخم چنین انسانهای آزاده و شریفی قرار گرفتهم. و چقدر خوشبختم که یار نازنینم کنارمه تا در تجربهٔ بهترین حس چند سال اخیرم احساس تنهایی نکنم و هر لحظه افتخار کنم بهش، به مناعت طبعش.
خدایا، خیلی وقته زبونم به به شکر وا نشده، نه؟ شکرت.
خیلی برات خوشحالم کیانای زیبای من
متشکرم هرکه هستی! اما کیستی؟ :)))
خوشحالم که حالت خوبه
ممنونم! هرکی هستی خوب باشی تو هم. حالا نمیگی کیای؟ :)))
چقدر این قبیل کار ها و کمککردن ها قشنگه
بسیار. ممنونم.