که این طور

یه مدّتی برای فلانی شعر می‌گفتم؛ عاشقانه‌ترین غزلایی که از یه کیانای کوچولوی وزن‌وعروض‌نابلد می‌تونستن دربیان. دفترچه‌ صورتیه رو که توش می‌نوشتم شعرامو، پیدا کردم که بخونمشون؛ دیدم اون برگه‌هاشو کندم و فقط یه سری تمرین کلاسای نویسندگی توش مونده و مقداری هم کاغذ سفید. حیف شد. می‌خندیدم یکم به خودم. 

کی کندم اون صفحه‌ها رو؟ 

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد