با تموم شدنت یه آه غلیظو تو سینه‌م گذاشتی واقعاً

خدا رو شکر نمردیم و یک سریال خوب تروتمیز عاشقانه‌ی ایرانی دیدیم. شهرزاد تموم شد. زیباترین بود. واقعاً کار پسندیده‌ای کردم که دیدمش و اتفاقاً تو خوب سال‌هایی از زندگیم قرار گرفت. هیچ کاری ندارم به نقدایی که وارد کردند به فصل دو و سه (همانا فصل یک نقصی نداشت) و خب بعضیاشونم به‌جاست؛ موضع من در این لحظه کاملاً «الهی قربونت برم»ـی طرفدارانه و از ته قلبه به کلیّت یک روایت پیچیده و پر از اتفّاق با پس‌زمینه‌ای قوی از عشق و حتّی سیاست که  تا حد خوبی تحت تأثیر قرارم داد. در نهایت می‌خوام چند تا نکته رو ذکر بکنم و بعد به پاک کردن اشک‌هام و گرفتن دماغم بپردازم:

1- ای قباد، تو واقعاً شخصیّت تاچینگی داشتی. واقعاً هم عاشق بودی فقط یه مقدار بلد نبودی. نشد یعنی. راستش اگه الآن یه پیج اینستا بسازی، ده‌ها هزار ایرانی همیشه‌درصحنه می‌ان و قربون‌صدقه‌ی عشق پاکت می‌رن. من؟ من می‌ام زیر اون عکست که لم دادی رو صندلی و یقه‌ت بازه و سیگارت گوشه‌ی لبته می‌نویسم: «چش مایی شهاب خان. ^__^»

2- خانم شهرزاد سعادت، ضمن تشکّر از سخنرانی‌های غرّا و عمیق شما در اقصی‌نقاط سریال، لطفاً درباره‌ی شخصیّت عجیبتون بیانه‌ای صادر کنید. از دیگر دوستان هم خواهش می‌کنم اگر مایلند، نقطه‌نظرات ایشون رو در باب عشق، مادری، فداکاری و منفعت‌طلبی و حتّی گردن‌بند مرغ آمین به سمع من برسونند. حالا انقدرها هم نه ولی شگفتا از تو!

3- خوب کردی فرهاد! خوب کردی. این اواخر فنت شده‌بودم.

4-  آقای صابر عبدلی، در این سریال هر کی داشت می‌گفت عاشقه، حرف مفت می‌زد. عاشق شمایید. با تشکّر. 

5- بزرگ‌آقا دیوان‌سالار ما هر چی کشیدیم از شما کشیدیم. ولی ایراد نداره. جاتون خالی بود این دو فصل. ایشالا تنتون سالم باشه (خنگ نیستم؛ با علی نصیریانم).


نظرات 2 + ارسال نظر
عطیه سه‌شنبه 22 خرداد 1397 ساعت 09:46

آقا صابر عبدلی :-کوبیدن روی پیشانی
یعنی این‌طوری که با تمام وجود قباد رو دوست داشتم ولی تو فصل دو و سه (بجز همین چند قسمت آخر) دلم می‌خواست بخوابوندم تو دهنش ولی صابر همیشه خوب بود لامصب!
من این قسمت شهرزادت رو نفهمیدم :-″ شایا هم یه نظری داد راجع به شهرزاد اون رو هم نفهمیدم! یعنی کلا نفهمیدم مشکلش چی بود =))

دست رو قباد بلند کردی، نکردیا! :((
ببین چند جا تئوری و عملش تناقض داشت. من اینو می‌پذیرم به شرطی که شهرزاد رو قهرمان قصّه فرض نکنیم امّا خیلی‌ها موافق نیستند که شهرزاد هم یه نمه خاکستری داشت تو وجودش و اون شخصیّت سفیده می‌دوننش که این دفعه من با اونا موافق نیستم. :))

آسونویس دوشنبه 21 خرداد 1397 ساعت 21:00

عه من میخواستم اینطوری از این پستا بنویسم :(
نمی‌خوام:(
زارزار گریه کردم یعنیا=)))

بنویس. 
یه بار بیا باهم ببینیم، گریه کنیم.

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد