سرتو بذاری رو پای من و زیر کاپشنم بلرزی؟
من از بالا نگات کنم و گیج بشم؟
ابی داد بکشه: «به من فرصت بده برگردم از من»؟
بغض کنیم؟
بوی سیگار بدیم؟
کی انقدر زندگیامون سخت شد، زشت شد؟
خدا میدونه این دانشگاه چه روزایی قراره ببینه از ما.