[Tahamol Kon- Ebi]

سرتو بذاری رو پای من و زیر کاپشنم بلرزی؟

من از بالا نگات کنم و گیج بشم؟

ابی داد بکشه: «به من فرصت بده برگردم از من»؟

بغض کنیم؟

بوی سیگار بدیم؟

کی انقدر زندگیامون سخت شد، زشت شد؟

خدا می‌دونه این دانشگاه چه روزایی قراره ببینه از ما. 


نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد