بهتر از آب روان

به پاس اینکه توی زندگی هر چقدر هم که روزای تلخی باشه و اتفاقای اعصاب‌خردکنی بیفته و حس‌های غم‌انگیزی ریشه بزنه، کسی رو دارم که برام بیسکوییت‌های شکلاتی خوشمزه می‌اره با یه گل سرخ کوچولوی خوشبو که از قلهٔ کوه چیده. و کسی رو دارم که وسط دانشگاه می‌پره بالای درخت و پیرهن سفیدش قرمز می‌شه که شاتوت بچینه، عین بچه‌های چهارساله ذوق می‌کنه و رسیده‌هاشو به منم می‌ده. و کسی رو دارم که وقتی سرم تو گلستانه و دارم با خودم فکر می‌کنم نسخه‌بدل بهتره یا متن یوسفی، ازم عکس می‌گیره و برام می‌فرسته و زیرش می‌نویسه: «به نظرم تو همهٔ زیبایی‌هایی رو که یه انسان می‌تونه داشته باشه داری.». و کسی رو دارم که بهم می‌گه: «اگه دوست داشته باشی می‌تونم برات عهد جدید بخونم.» و کسی رو دارم که وقتی داره از پشت میله‌های دانشگاه تو خیابون قدس رد می‌شه، اسمشو داد می‌زنم، می‌خنده و ازش عکس می‌گیرم.

من دوستای خوبی دارم. همیشه به خاطر تک‌تکشون خدا رو شکر می‌کنم؛ تو این یکی‌دو روز و با این حال، بیشتر از همیشه.


نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد