آدمیزاد حیوان ناطقی است که درست همون موقعی که داری به قدردانی ازش فکر میکنی و تو دلت قربونصدقهش میری و ازش دفاع میکنی و تصمیم میگیری فلان چیزو براش بخری و اینا، جوری بیلیاقتی خودشو نشون میده که دلت میخواد دست که نه، پتک آهنین بکوبی بر سر. به خدا که الان روزهاست دارم غصهٔ بیفکری و ناسپاسی بعضیا رو میخورم. بدبختی اینجاست که انقدر دختر خوب و ماهیام که یه دعوا هم باهاش نگرفتم، یکم تخلیه شم. اصلاً حیف وبلاگ من که رد و نشونی توش باشه از اون بعضیا، ولی بیاید حدومرز خودمونو بدونیم. بیاید نمکدون نشکنیم. با تشکر.